شهر و به تبع آن شهرنشینی، یکی از پدیدههای تاریخی است که براساس نیازهای گوناگون انسان و وابسته به موقعیتهای خاص تاریخی، اجتماعی و اقتصادی انسان در طول تاریخ زندگی بشر به وجود آمده است که پدیدهای طبیعی و تغییرناپذیر به شمار میرود.
باستانشناسان معتقد هستند که عصر مفرغ به دلیل همزمانی با تحولات آغاز شهرنشینی در مطالعات باستانشناسی، جایگاه ویژهای دارد چرا که در این عصر دستیابی انسان به فناوری تولید آلیاژ به عنوان یک شاخص مادی و اهمیت پیدا کردن فلزات، پیشرفت در صنعت، کشاورزی و تولیدات گسترده محصولات را بهدنبال داشت.
تولیدات تخصصی در این عصر از عوامل بسیار مهم در رشد و پیشرفت تمدنهای بشری بوده و روابط پیچیده و پرتحرک جوامع را سبب شده است.
در عصر مفرغ که همزمان با ورود انسان به شهرنشینی است، تولید اهمیت زیادی در ساختار اجتماعات انسانی ایفا میکند، برای اینکه تولید تخصصی از مشخصههای شهری بوده و برای مطالعه مبحث پیچیدگی اجتماعات انسانی در این عصر از اهمیت بهسزایی برخوردار است.
جوامع انسانی در عصر مفرغ با دستیابی به فن ذوب و قالبگیری مس و آلیاژ فلزات، تحول چشمگیری در تولید به وجود آوردند که پیامد آن تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و شهرنشینی در آن جوامع بود.
در عصر شهرنشینی تولیدات از حالت ساده و خانگی به شکل تخصصی تبدیل شده و به دنبال آن جوامع و رشد و پیشرفت و پیچیدگی جوامع نیز نمود پیدا کرد.
جوامع عصر مفرغ به درجهای از پیشرفت در تولید محصولات دست پیدا کردند که در دورههای قبل نظیر نداشت، از مهمترین این عوامل ازدیاد جمعیت، تنوع در ابزار تکنولوژی، دگرگونی در حرفهها، دستیابی به فناوری پیشرفته آلیاژ مس با قلع و آرسنیک و آنتیموان برای تهیه مفرغ است.
همچنین دستیابی جوامع عصر مفرغی به کانسارها، ذخایر معدنی و مواد خام مورد نیاز ، تولید را در مسیر رشد و توسعه قرار داده و به شکلگیری فرهنگها انجامید.
براساس پژوهشهای باستانشناسی شواهدی از ابزار فلزی و ذوب فلز همچون قالب، سرباره، بوته، اشیای مسی و آلیاژهای آن، ذخایر قدیمی فلزات، انباشتهای استخراج شده باستانی در کنار معادن، کشف شده که غنای این سرزمین را از نظر معدنکاری و ذوب فلز باستانی تأیید میکند.
ابزارآلات تخصصی فلزکاری همچون قالب ریختهگری، و لولههای دمیدن در کورهها که در گویتپه و گیجلر بهدست آمده به علاوه نحوه توزیع و یافت شدن بعضی اقلام صنعتی در مناطق خاصی از واحدهای استقراری گویای تخصصی شدن حرف در عصر مفرغ دارد.
تخصصیپذیری یکی از شاخصهای مهم برای شناخت شکلگیری طبقات اجتماعی و شهرنشینی محسوب میشود به طوری که همراه تخصصی شدن جامعه از حالت پارهوقت به صورت تماموقت، یک چنین شکافی تشدید میشود.
افزایش تخصص و نوآوری در تکنیکها به عنوان اجزای اصلی سازنده در توسعه پیشرفت انسانی محسوب میشود.
کما اینکه براساس یافتهها و شواهد علمی جامعه عصر مفرغ به دلیل تخصصی شدن امور دارای ساختاری پیچیده بوده و بررسی فناوریهای بهکار رفته در ابزارآلات این دوره اطلاعات ذیقیمتی را در زمینه تولیدات تخصصی جامعه مذکور به دست میدهد.
در این دوره که با پیدایش شهرنشینی همزمان بوده، تولیدات تخصصی، باعث بهوجود آمدن طبقات اجتماعی، تقسیم کار، پیدایش فنون تخصصی و نهایتاً پیچیدگی ساختاری جوامع شده است.
شکلگیری مشاغلی مانند ریختهگری و آهنگری
در عصر مفرغ تولیدات تخصصی ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را دگرگون کرد برای اینکه ابداعات انسانی در زمینه دسترسی به منابع و معادن و تکنولوژی آلیاژ مس و قلع که یک فناوری یشرفته محسوب میشد، باعث تولید باکیفیت و مرغوبیت و در سطح گسترده و مازاد بر نیاز جوامع و ظهور متخصصانی در زمینههای تخصصی همچون فلزگری، سفالگری، سنگتراشی تقسیم کار و تخصص را موجب شد.
این شرایط نیز نهایتاً سازمانهای مرکزی برای نگهداری و حفاظت از تولیدات، مراکز تصمیمگیری و فعالیتهای صنعتی، پیچیدگیهای اجتماعی را به وجود آورد که از نشانههای شهرنشینی محسوب میشود.
بنابراین با آغاز دوران شهرنشینی و تخصصی شدن حرفههای گوناگون و تولیدات تخصصی، سازمانهای کاری ایجاد شد که از نشانههای پیچیدگی جوامع شهرنشین حکایت دارد.
در عصر مفرغ دسترسی به منابع تولید از اهمیت بهسزایی برخوردار بوده و به همین دلیل بیشترین مراکز تولید اشیای فلزی در مجاورت جنگلها قرار داشت تا نیروی لازم برای ایجاد حرارت بالای کورهها با سوزاندن چوبها تأمین شود.
به عنوان مثال گسترش مراکز تولید مس یا مفرغ در مناطق بالای حوزه رودخانه فرات به دلیل نزدیکی به بیشهها و جنگلهایی بوده است که چوب مورد نیاز را برای سوزاندن و تولید حرارت تأمین میکردند، همین نکته درباره مرکز فلزکاری جنوب شرق ایران مانند تل ابلیس و شهداد نیز صادق است.
شکلگیری کورههای سفالگری
همچنین در شهر سوخته کارگاههای تولیدی و کورههای سفالگری در روستاها و حومه شهر جاهایی که دسترسی به خاک مناسب و آب کافی مقدور بوده، متمرکز شدهاند و این به دلیل نیاز به مواد اولیه، استخراج و آمادهسازی برای تولید بوده است.
براساس شواهد باستانشناسی فلزگران در این دوره با ذوب و قالبگیری اشیای مسی محصولاتی ظریف و با استحکام بیشتر تولید کردند، در این دوره تولیدات سنتی و خانگی به دلیل دستیابی به شیوههای بهتر و کاراتر هم از لحاظ کمی افزایش پیدا کرد و هم به کیفیت و مرغوبیت آنها اضافه شد، تکنیکها و تغییرات اعمال شده و مراحل تکمیلی، تولیدات این دوره در فرایندی روبهرشد قرار داشت.
براساس شواهد مادی در این عصر دانش و مهارت صنعتگران افزایش پیدا کرده و با بهکارگیری مهارتهایشان تولیدات با استحکام و بادوامتری را عرضه کرده و آغاز اجتماعات شهرنشینی و پیچیدگی جامعه را سبب شدند که به شکلگیری روابط جدیدی از روابط اجتماعی انجامید.
به موازات پیشرفت و تحول در زندگی انسان، تولید هم متحول شده و با تأثیرپذیری از تکنولوژی، از حالت ساده به شکل تخصصی تبدیل شد.
همچنین پیشرفت و ظهور پیچیدگیهای جوامع نیز در نحوه تولیدات مؤثر بوده و باعث به وجود آمدن کالاهایی باارزشهای تجملی و سودآور شدند که دارای ارزشهای اجتماعی و آیینی بوده و با شرایط اجتماعی و اقتصادی جوامع پیوند تنگاتنگی داشتند.
همچنین به دلیل ایجاد وابستگیهای متقابل میان بخشهای مختلف جامعه و تخصصپذیری فنون در رشتههای گوناگون و شکلگیری مازاد محصول، جوامع از حالت ابتدایی عبور کرده و با پشت سرگذاشتن مراحل مختلف پیشرفت در زمینه تکنولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی، تجاری، ایدوئولوژیکی و سیاسی به سوی پیشرفت و توسعه حرکت کردند.
عوامل و شرایط ایجاد شهرها
دانشمندان عواملی همچون توسعه اقتصاد کشاورزی وآبیاری، ایجاد تخصص، استفاده از وسایل حمل ونقل سریع، تجارت از راه دور، نظامیگری، بناهای عامالمنفعه، ازدیاد جمعیت، هنرهای تجسمی، تشکیلات سازمانیافته، پیدایش دولت، پیدایش مازاد محصول و... را از عوامل ایجاد شهر میدانند.
چایلد در نظریه انقلاب شهرنشینی معتقد است که در دوره شهرنشینی برخی از روستاهای بسیار کوچک خودکفا به شهرهای پرجمعیتی تبدیل شدند و با کارگاههای صنعتی و تجارت خارجی گسترده بهصورت بسیار رسمی به شکل دولت-شهرها وحکومت ها درآمدند.
چایلد عواملی همچون تمرکز ثروت، پیشرفت علوم ریاضی و نجوم، پیدایش و گسترش تجارت اشیای تجملی با مناطق دوردست، اختراع خط و استقرار روابط سازمانیافته سیاسی و حکومتی را از دلایل ایجاد شهر ذکر میکند.
بررسی فرایند تولید و تجزیه و تحلیل روشهای فرمدهی، چگونگی تغییرات و مراحل تکمیلی ساخت اشیا و قراردادن اعمال تکنیکی به کار رفته در موقعیتهای مکانی و زمانی(استخراج، تولید، انتقال و مصرف) میتواند در بازسازی پویایی چشماندازهای گذشته و سطح دانش صنعتگران در پیش از تاریخ و نحوه بهکارگیری مهارتهایشان کمک شایانی کند.
از نیمه هزاره چهارم تا نیمه هزاره سوم ق.م تغییرات شگرفی در خاور نزدیک شکل گرفته است که برخی از این تغییرات حاصل تاثیرات برونزا و حتی ممکن است در نتیجه تحرکات جمعیتی و تاثیر فرهنگی از مناطق همجوار باشد.
در عصر مفرغ قدیم فرهنگ مشترکی در خاور نزدیک مشهود است که از مهمترین ویژگی و شاخصههای این فرهنگ سفالهای خاکستری و سیاه داغدار، معماری مدور، اجاقهای قابل حمل آیینی، پیکرکهای آیینی و اشیای مفرغی شاخص بوده که بازه زمانی میانه هزاره چهارم تا اواخر هزاره سوم ق از میلاد را در برمیگیرد.
انتهای پیام/